در سال ۱۶۲۲ ميلادي شاه عباس توانست با كمك انگليسيها و توانمندي سردار ايراني امام قلي خان دست پرتغاليها را از اين بندر كوتاه كند. به افتخار اين پيروزي بندر گمبرون به بندر عباس تغيير نام داد. در تقسيمات فعلي كشوري شهر بندرعباس مركز استان هرمزگان و يكي از مهمترين مراكز راهبردي و بازرگاني ايران در جوار خليج فارس و درياي عمان ميباشد.
هر دو نامهاي سورو و گمبرون هر دو واژه ايراني داشته و در اصل به شكلهاي «سارو» (منسوب ساري يعني گونهاي پارچه كه در سمت هندوستان توليد ميشدهاست) و خامه ور رون (محل داراي پارچه و تور و ريسمان) بوده و اين نام ميتوانست به موجود كجكي راه رونده يعني خرچنگ اطلاق شود كه پرتقاليها آن را در زبان خويش به همين معني يا به معني گمرك گرفتهاند. نام خامه ور ون در نام بندر خمير استان هرمزگان واقع در شمال جزيره قشم زنده ماندهاست. بنابراين نام پرتغالي كامبارائو/كاماراو به كلمه فارسي خم برو و خمي رو ميتوانست سبب پديد آمدن نام كهن محلي نام اين شهر يعني خمبرو در معني جايگاه خرچنگها شده باشد. گرچه معلوم نيست كه پرتقاليها نام گمبرون (خام ور ون) را رسماً در زبان خويش به معني جايگاه خرچنگ يا شهر گمركي گرفته باشند.
يونانيان نام كهن بندرعباس را در لشكركشيهاي اسكندر و نيروي دريايي او «سالمونت» مينگارند كه آن را نيز ميتوان به همين معني جايگاه توليد پارچه ساري / ساره يا سالمو (تور، ريسمان) گرفت.
وازه ثياب در زبان عربي كه معني جامهها و البسه است؛ مسلم مينمايد نام تياب خود همان شهر سورو (سالمونت) زمان باستان يعني بندر عباس كهن منظور بودهاست.
نام جرون همان طوريكه گفته شدهاست:"جرون نام قديمي جزيره هرمز بود، اما پس از جابجايي مركز تجاري و بازرگاني هرمز كهن (ميناب) به اين جزيره و ايجاد شهري بنام هرمز در اين جزيره، كم كم اسم هرمز با توجه به پيشينه تاريخي آن، جاي جرون گرفته و بعنوان جزيره هرمز شهرت جهاني يافت.بعدها نام جرون در بندرگاهي كه در منطقه سورو كهن وجود داشت، استفاده گرديد. با رونق و گسترش تجارت در جزيره هرمز بندر جرون هم رو به رشد نهاد از اين بندر براي بارگيري وتخلبه كالاهاي تجاري جزيره هرمز استفاده ميشد.جرون شهري است نيكو و بزرگ و داراي بازارهاي خوب كه بندرگاه هند و سند ميباشد و مالتجارههاي هندوستان از اين شهر به عراق عرب و عراق عجم و خراسان حمل ميشود"[۱]
كلمه جِر در فارسي به معاني شكاف زمين و نهر كوچك است. از اين مفهوم در باب نام جرون دو نتيجه ميتوان گرفت. نخست اينكه از نام جر رون (جر ران، جر لان) مفهوم قطعه زمين جداشده از سرزمين و خاك اصلي يعني جزيره اراده شده باشد. از اينكه در زبان فارسي اثر و نشاني از اين مفهوم نميبينيم؛ پس بايد آن را كنار نهاد. دوم اينكه از آن معني ناحيهاي كه در كنارهاي بلند آب گودي قرار گرفته يعني بندر (بُن در يا بُن دريا) منظور شده باشد. از سفرنامه ابن بطوطه چنين مستفاد ميشود كه نام جرون به همين معني اخير گرفته شده و به بندرگاهي درشهر سورو اطلاق گرديدهاست. اين نام بدين مفهوم ميتوانست بين بندرگاه شهر سورو و جزيره جرون (جزيره هرمز) مشترك بوده باشد.
در زمان فرمانروايي داريوش بزرگ (بين ۵۸۶ و ۵۲۲ پيش از ميلاد) فرمانده سلياكوس به فرمان داريوش بزرگ از بندرعباس با كشتي به اكتشاف اقيانوس هند و درياي سرخ پرداخت. در زماني كه اسكندر، شاهنشاهي ايران را فتح ميكرد، بندرعباس با نام هُرميرزاد (Hormirzad) شناخته ميشد.البته اين شهر در محل فعلي نبود و شهر كوچكي در مسير بندرعباس ميناب قرار داشت و مركزيت اصلي بيشتر با جزيره هرمز بود.
شهرستان بندرعباس در شمال تنگه هرمز قرار دارد. وسعت آن ۲۷۳۱۶ كيلومتر مربع است. اين شهرستان از سمت شمال به شهرستان حاجي آباد و از سمت شرق به شهرستانهاي ميناب و رودان، از غرب به شهرستانهاي: بندرخمير و بندر لنگه، و از جنوب به خليج فارس و جزيره قشم محدود ميباشد.
شهر بندر عباس مركز شهرستان بندر عباس است. وسعت اين شهر كه در ساحل خليج فارس واقع شدهاست حدود ۴۵ كيلومتر مربع و ارتفاع آن از سطح دريا ۱۰ متر ميباشد.
نزديكترين شهر به بندرعباس شهر قشم (مركز جزيره قشم) با حدود ۲۸ كيلومتر ميباشد. فاصله بندرعباس تا تهران ۱۳۳۳ كيلومتر ميباشد.
شهر بندر عباس از شمال به ارتفاعات و كوهها و از جنوب به دريا منتهي ميشود؛ بنابراين موضوع شيب عمومي شهر در راستاي شمال به جنوب ميباشد. بخش وسيع و قابل توجهي از شهر از جمله محله سورو در جنوب غربي شهر و جنوب خيابان امام خميني حد فاصل خور شيلات و خورگورسوزان و جنوب محله نخل ناخدا داراي سطحي هموار بوده و از ارتفاعي بين ۰٫۶ متر تا حداكثر ۵ از سطح دريا برخوردار ميباشد.
در تقسيم بنديهاي استاني قديم، بندرعباس (به همراه ميناب و شهرهاي شرق هرمزگان) شهرستاني از استان كرمان قديم (استان ۸) بود و بعدها به عنوان استان ساحلي و سپس هرمزگان مستقل گرديد.